جدول جو
جدول جو

معنی لیس پرده - جستجوی لغت در جدول جو

لیس پرده
(پَ دَ / دِ)
در داستانها، نام یکی از اعیان مملکت فریدون، (ناظم الاطباء) : نیشابور از ناحیت ابر شهر است به خراسان، و آن را بنا شاپور سپهبد کرده ست بگاه افریدون و درآن خلاف است، توان بود که زیادت عمارت کرده، (مجمل التواریخ و القصص ص 64)، رجوع به شاپور نستوه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش پرده
تصویر پیش پرده
تصنیفی که در تماشاخانه پیش از بالا رفتن پرده در جلو سن می خوانند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ / دِ)
. ترکرده. به آب مخلوط کرده، در آب قرار داده. چون برنج خیس کرده
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ سِ پَ دَ / دِ)
مکدود. لگدمال شده. پایمال گردیده، رفته
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
میان پرده. نقطه هائی که بین حروف به جای حروف یا پرده های متروک گذارند. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به پرده در این لغتنامه شود
لغت نامه دهخدا
(پِ رَ)
نام یکی از پنج بخش اوستای موجود. (حاشیۀ برهان چ معین). نام جزئی از اجزاء اوستای امروزی است شامل آداب پرستش. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
بی حجاب. مکشوف و آشکارا. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(پَ سِ پَ دَ / دِ)
پشت پرده. شبستان. سرای. خانه. حرم:
پس پردۀ ما یکی دختریست
که از مهتران درخور مهتریست.
فردوسی.
کرا در پس پرده دختر بود
اگر تاج دارد بداختر بود.
فردوسی.
پس پردۀ شهریار جهان
سه ماهست با زیور اندر نهان.
فردوسی.
پس پردۀ نامور کدخدای
زنی بود پاکیزه و پاکرای.
فردوسی.
پس پردۀ او یکی دختر است
که رویش ز خورشید روشن تر است.
فردوسی.
پس پردۀ او بسی دختر است
که با برز و بالا و باافسر است.
فردوسی.
، عالم غیب:
ناامیدم مکن از سابقۀ لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوبست و که زشت.
حافظ.
، در نهان:
پس پرده بیند عملهای بد
هم او پرده پوشد به آلای خود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی سپرده
تصویر پی سپرده
لگد مال شده پایمال گردیده، رفته عبور کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس پرده
تصویر پس پرده
سرای، حرم، پشت پرده
فرهنگ لغت هوشیار
((پَ دِ))
فیلم کوتاهی که دربردارنده منتخبی از نماهای حساس و جذاب فیلم اصلی باشد و نمایش فیلم اصلی را در آینده ای نزدیک نوید دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش پرده
تصویر پیش پرده
آنونس
فرهنگ واژه فارسی سره
آشکار، بی پروا، بی رودربایستی، صریح، باصراحت، بالصراحه، رک،
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
عاريةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
Outspoken, Unbridled, Undisguised, Unreserved
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
franc, débridé, sans déguisement, décomplexé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
szczery, nieokiełznany, niezatuszowany, bezpośredni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
솔직한 , 억제되지 않은 , 위장되지 않은 , 거침없는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
откровенный , необузданный , не скрытый , нескромный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
offen, zügellos, unmaskiert, unreserviert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
صاف گو , بے لگام , بے پردہ , بے پردہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
স্পষ্টবাদী , অনিয়ন্ত্রিত , অনাবৃত , অপ্রকাশিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
wazi, isiyodhibitiwa, isiyo ficha, asiye na kificho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
açık sözlü, dizginsiz, gizlenmemiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
率直な , 制御されていない , 素顔の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
直言不讳的 , 不受约束的 , 未伪装的 , 不拘谨的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
גלוי , חסר רסן , לא מוסווה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
स्पष्टवादी , बिना नियंत्रण , बेपर्दा , खुला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
blak-blakan, tak terkendali, tanpa menyamar, terbuka
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
เปิดเผย , ไม่ยับยั้ง , ไม่ปกปิด , ไม่ปิดบัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
openhartig, ongebonden, ongemaskerd, ongereserveerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
відвертий , неконтрольований , незамаскований , невимушений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
franco, sfrenato, non mascherato, schietto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
franco, desenfreado, sem disfarce, descomplicado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی پرده
تصویر بی پرده
franco, desenfrenado, sin disfrazar, desenfadado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی